ارسال شده از avanameh.com
ر طی نخستین سال‌های قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکای جنوبی دکتری بازنشسته که رفتاری عجیب‌وغریب و نامتعارف دارد با صراحت و قاطعیت از مداوای قربانیان یک شورش سر باز می‌زند. سالها بعد دکتر خودش را دار می‌زند. اما برای مردم انتقام‌جوی این شهر مسئله این است که آیا اجازه دهند که بر پایه‌ی رسم و آئین او را به خاک بسپارند یا بگذارند در خانه‌ای که در آن منزوی بوده بماند تا بپوسد. این مسئله از بسیاری جهات محور بسیاری از خاطره ها و بازآفرینی آنها می شود، که پارهایی از رفتار های عجیب و غریب دکتر را در خود نهفته دارد. پیرمردی نظامی که اصولاً حامی و میزبان دکتر بوده، با خشم مرد این شهر کوچک به چالش بر می خیزد و اعضای خانواده را ناگزیر می کند که مراسم خاکسپاری را انجام دهد. همان گونه که در جریان کار معلوم می شود جز تنی چند از مقامات دولتی کسی از این خشم و خروش چیزی به خاطر نمی آورد و مراسم خاکسپاری بی هیچ حادثه ای انجام می پذیرد.
توپور در اروپا بسیار محبوب است، اما در نقاط دیگر کمتر شناخته شده. و این در حالی است که به عنوان یک هنرمند سنت شکن، زمینه هایی که برای ارائه دیدگاه های پوچ گرایانه اش درباره جهان برگزیده بود بسیار گوناگون بودند: گرافیست، بازیگر، کاریکاتوریست، نویسنده، شاعر، نمایش نامه نویس، فیلم ساز … ترلکوفسکی در آستانه‌ی بیرون ‌انداخته‌شدن از خانه‌اش بود که دوستش سایمن آدرس یک آپارتمان خالی را در خیابان پیرنه به او داد. ترلکوفسکی به دیدن آپارتمان رفت. سرایدار، که زنی بدخلق بود، ابتدا از نشان‌دادن آپارتمان خودداری می‌کرد، اما یک اسکناس هزار فرانکی نظرش را تغییر داد. بعد هم با همان قیافه‌ی قهرآمیز گفت «دنبال من بیایید.» — از متن کتاب —
کتاب نان سال های جوانی شرح مشقت‌های راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سال‌های قحطی و گرسنگی است. سال‌هایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر می‌کند و از واژه‌ی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را می‌بیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» می‌کوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.

بیشتر ببینید