یه سیام من، سیا، مث شب که سیاس سیا، عین اعماق آفریقای خودم. برده شدم، سزار بم گفت پلههارو براش تمیز کنم چکمههای واشنگتن رو من واکس زدم. کارگر شدم، اَهرام مصرو دستای من بالا برد ملاط و شفتهی آسمون خراش وول وُرت رو من درست کردم. آوازهخون شدم، آوازای غمانگیزمو از آفریقا تا جورجیا تو تموم اون راه دراز با خودم کشیدم. من بودم که راگ تایم رو از خودم در اوردم قربونی شدم، تو کنگو، بلژیکیها دستامو قطع کردن، هنوز هم تو تکزاس منو لینچ میکنن. یه سیام من، سیا عینهو شب که سیاس سیا عین اعماق آفریقای خودم.
بررسی
گزارش شده
تایید شده
رد شده