-
معرفی کتاب "شب های روشن" نوشته ی فیودور داستایوسکی
""آدم احساس می کند که این مرغ خیال که همیشه در پرواز است عاقبت خسته می شود، با آن تنش دائمی اش رمق می بازد، زیرا آدم در دنیای خیال بزرگ می شود و از آرمان گذشته اش در می گذرد، آرمان گذشته داغان می شود و به صورت غبار درمی آید و اگر زندگی تازه ای نباشد آدم باید آن را با همین غبار مرده بازبسازد و در عین حال روح چیز دیگری لازم دارد و آن را می خواهد. مرد خیال باز بیهوده خاکستر خواب های کهنه را زیرورو می کند و در آن ها شرارکی می جوید تا بر آن بدمد و آن را شعله ور کند و با آتشِ افروخته دلِ سردی گرفته ی خود را گرم کند و باز آنچه در گذشته آن قدر دلنشین و روح انگیز بود و خون را به جوش می آورد و چشم ها را پر از اشک می کرد و فریبش شیرین بود، دوباره زنده کند..."" از متن کتاب