کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو جان من و جهان من ، روی سپید تو شدست عاقبتم چنین شود ، مرگ من و بقای تو از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو دست ز تو نمی کشم ، تا که وصال من دهی هر چه کنی بکن به من ، راضی ام از رضای تو
بررسی
گزارش شده
تایید شده
رد شده