حساب مشترک
توان فکری انسان های گذشته نیز به اندازه امروزی ها بود اما در آن زمان حجم دانش و تکنولوژی و دغدغه های مربوطه بسیار کمتر بود. از این رو بسیار رایج بود که دانشمندی در چند زمینه علمی و فلسفی و حتی مذهبی فعالیت کند و آثاری از خود به جا بگذارد. دانشمندان مسلمان مانند خوارزمی، فاربی، ابن سینا، خیام و بسیاری دیگر چنین بودند و تا همین چند قرن پیش دانشمندان اروپایی نیز چنین بودند، با این تفاوت جزئی که دانشمندان مسلمان عمامه بر سر میگذاشتند و دانشمندان اروپایی کلاه گیس.
این دو آدم حسابی که در تصویر میبینید دو چهره بسیار تاثیر گذار در تاریخ علم و فلسفه و تکنولوژی اند که در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم میلادی میزیستند. با اینکه یکی انگلیسی بود و دیگری آلمانی، این دو بزرگوار با هم یک «حساب» مشترک دارند که امروزه به نام حساب دیفرانسیل و انتگرال میشناسیم.
نیوتون یتیم به دنیا آمد و زمانی که سه ساله بود مادرش او را به مادربزرگش سپرد و خود ازدواج کرد. در دوازده سالگی موفق شد به مدرسه برود و دانش رایج آن زمان را در حد دانش آموزی فرابگیرد. زمانی که هفده ساله بود مادرش دوباره بیوه شد و اینبار نیوتون را از مدرسه بیرون آورد تا کار کشاورزی خانواده را به عهده او بسپارد. اما مدیر مدرسه با اصرار فراوان موفق شد مادر را قانع کند تا نیوتون را به مدرسه بفرستد تا دبیرستان را به پایان برساند. اسحاق که دانش آموز برتر مدرسه شده بود در سن نوزده سالگی در کالج ترینیتی پذیرفته شد. ابتدا با شغل پیشخدمتی هزینه زندگی خود را تامین میکرد تا اینکه پس از دو سال از دانشگاه بورسیه دریافت کرد. در این سالها نیوتون دانش آن زمان که عمدتا بر اساس آثار ارسطو بودند و اخیرا با ظهور فلاسفه و دانشمندانی مانند دکارت و گالیله کاملتر شده بودند را فراگرفت و حتی روش های جدیدی نیز در ریاضیات کشف کرد. زمانی که بیست و سه ساله بود، به علت شیوع وبا، دانشگاه به مدت دو سال تعطیل شد. نیوتون این دو سال را در منزل مادربزرگ سپری کرد؛ دو سال سرشار از خلاقیت و دانش آفرینی. در این مدت با تمرکز و تلاش فکری فراوان، قوانین گرانش و حرکت، و حساب دیفرانسیل و انتگرال را کشف کرد و مباحثی را نیز در نورشناسی پایه گذاری کرد. مورد اول تاثیر زیادی بر دانش فیزیک و مهندسی و بر روشها و دیدگاه های دانشمندان پس از او گذاشت. حساب دیفرانسیل نیز نقش بسیار زیادی در رشد دانش پس از نیوتون داشته و دارد.
پس از افتتاح مجدد کالج، نیوتون به کالج برگشت و با یافته های علمی خود استاد خود را شگفت زده کرد. یک سال بعد به سمت استادی برگزیده شد و پس از آن شهرت او در بین دانشمندان زمان بیشتر شد اما علاقه زیادی به نوشتن کتاب نداشت و فقط جزوه های کوتاهی در مورد کشفیات خود مینوشت. حدود بیست سال بعد، کتاب «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» را در مورد گرانش و حرکت اجرام آسمانی نوشت که آن را تاثیر گذارترین کتاب در تاریح علم میدانند چون نه تنها قوانینی کشف کرده بود که دنیای علم فیزیک را کاملا متحول کرده بود، بلکه با استفاده از حساب دیفرانسیل و انتگرال خود به توصیف دقیق پدیده های جهان هستی پرداخته بود. چند سال پس از آن نیز کتاب جامعی در مورد حساب دیفراسیل و انتگرال نوشت. تقریبا تمام مباحث علمی که در نیوتون در طول عمر خود در مورد آن نوشت حاصل فعالت ذهنی او در همان دوسال تعطیلی دانشگاه بود و این ثابت میکند که تعطیل کردن دانشگاه ها به رشد علم کمک می کند! نیوتون سالهای زیادی از عمر خود را نیز در مشاغل دولتی گذراند و آثاری نیز در زمیته الهیات و حتی کیمیاگری نگاشت.
این حساب دیفرانسیل و انتگرال ماجرای جالبی دارد. حدود نه سال پس از آنکه نیوتون این حساب را بوجود آورده و آن را در حل مسایل مربوط به حرکت به کار برده بود، دانشمند بزرگی به نام «لایب نیتز» در آلمان نیز این حساب را ابداع کرد که دقیقا همان حساب نیوتون بود و تنها درعلامات و نشانه ها با آن تفاوت داشت. اما او بر خلاف نیوتون یافته های علمی خود را به صورت کتاب چاپ کرد. سالها بعد که یک ریاضی دان فرانسوی به نام «لوپیتال» این کتاب را مطالعه میکرد متوجه شد که کتاب نیوتون نیز تقریبا همه در مورد همین حساب و کاربردهای آن است. اوایل مشکلی پیش نیامد و دو دانشمند با هم آشنا شدند و کارهای هم را تایید کردند اما طرفداران نیوتون شروع کردند به متهم کردن لایپ نیتز به سرقت علمی، و نیوتون خود نیز کم کم وارد میدان شد. طبق قوانین امروز، کسی که زدوتر ایده ای را چاپ کرده مالک آن ایده است و لایب نیتز زودتر کتاب خود را نوشته بود، هر چند همه میدانستند نیوتون سالها پیش ازلایب نیتز به این علم پرداخته بود. چون در آن زمان چنین قانونی نبود، این جدال طولانی شد تا جایی که کمیته ای مسول بررسی شد که اعضای این کمیته عمدتا را طرفداران نیوتون تشکیل می دادند. حکم کمیته این بود که لایب نیتز تقلب کرده و ایده نیوتون را به شکلی دیگر ارائه کرده است. لایپ نیتز که دانشمند بزرگی بود و ابداعات زیادی داشت از این اتهام بسیار رنجید و تا زمان مرگ نیز از اتهام تبرئه نشد.
امروزه اعتقاد بر این است که این دو بزرگوار این شاخه از علم را مستقلا کشف کرده اند و هر دو صاحب این حساب هستند و از این رو عنوان این یادداشت را حساب مشترک نامیده ام. مفاهیم دو حساب یکی است ولی علایمی که لایب نیتز به کار برده بود مناسب تر و قابل فهم تر بودند و از این رو کم کم رایج تر شدند. امروزه در کتب علمی به ندرت از علایم نیوتون استاده میشود مگر گاهی که میخواهند که مشتق تابع نسبت به متغیر زمان را نشان دهند.
بررسی
گزارش شده
تایید شده
رد شده